« سمانه شهروز »



⌨ همیشه دلم میخواس روزمرگی هامو تو یه دفتر گلگلی بنویسم ، دفتری که میخواستم بود ، ولی اتفاقی که بشه ثبتش کرد و سالها بعد خوند و ازش لذت برد - نه - !
هروقت دستم میره برا نوشتن ، ذهنم میره پی چرا و چیه ها . نمیدونم کجای این زندگی تکراری نوشتن داره ، روزای تکراری ، آدمای تکراری ، کارای تکراری .
اما خب همین روزای تکراری با بودن آدمای تکراری ، بعضی وقتا مجبورت میکنه به نوشتن تموم حرفایی که هیچوقت ،‌ هیچجا و پیش هیچکس نمیتونستی بزنی .


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها